"سرش را در آغوش گرفتم. موهایش بوی خوب و ساده و پاکیزه‌ای داشت؛ یک جور پاکیزگی خالص، اما قدیمی و روستایی. مثل بوی برگ‌های ضخیمی که کنار رودخانه می‌رویند و اگر فشارشان بدهی کف می‌کنند. مثل بوی صابون‌های دست‌ساز؛ پر کف اما بی‌رایحه. موهایش بوی تمام زمانها و مکان‌هایی را داشت که مردم خودشان را با این چیزهای ساده پاکیزه می‌کردند."


* «پاراگراف»های بعد از این، پاره‌های انتخاب‌شدهٰ نوشته‌های خودم هستند. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

rastateam ریاضی ششم| حل تمرین (کامل و رایگان) | نمونه سوالات ریاضی ششم با جواب | جزوه Angel barbari021.ir بيان نکات طراحي سايت نوشته های روزانه من oiuyt مقالات پزشکی بهترین متخصص زنان , ارولوژی , مغز و اعصاب و ... آتلیه عکس و فیلم سنترال